English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3956 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loud U باصدای بلند
loudest U باصدای بلند
highest U باصدای بلند
highs U باصدای بلند
louder U باصدای بلند
aloud U باصدای بلند
high U باصدای بلند
dirdum U توبیخ باصدای بلند
to laugh boisterously U باصدای بلند خندیدن
harangues U باصدای بلند نطق کردن
sound off U باصدای بلند صحبت کردن
harangued U باصدای بلند نطق کردن
haranguing U باصدای بلند نطق کردن
harangue U باصدای بلند نطق کردن
ululate U باصدای بلند ناله وزاری کردن
declamatory U مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
slams U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slam U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slammed U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slamming U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
platforms U درجای بلند قرار دادن
platform U درجای بلند قرار دادن
perches U درجای بلند قرار دادن
perch U درجای بلند قرار دادن
perching U درجای بلند قرار دادن
pedestals U بلند کردن ترفیع دادن
perched U درجای بلند قرار دادن
to put forth U بلند کردن نمایش دادن
pedestal U بلند کردن ترفیع دادن
crane باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craned U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
cranes U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craning U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
lever U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
levers U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
eminent U بلند
pointers U خط کش بلند
mouth filling U بلند
upland U بلند
vociferous U بلند
fortes U بلند
loudly U بلند
aloud U بلند
long U بلند
highest U بلند
high (1 9 to 36) U بلند
long- U بلند
longed U بلند
longer U بلند
highs U بلند
longest U بلند
longs U بلند
forte U بلند
uplands U بلند
highfalutin U بلند
tallest U قد بلند
talll U قد بلند
lengthwise U بلند
towering U بلند
high grown U بلند قد
amplifiers U بلند گو
loud speaker U بلند گو
megaphone U بلند گو
megaphones U بلند گو
soaring U بلند
legged U پا بلند
amplifier U بلند گو
willowy U بلند
talll U بلند
loudspeaker U بلند گو
tallest U بلند
high U بلند
eton collan U بلند
tall U قد بلند
skyscraper U بلند
taller U بلند
taller U قد بلند
loftily U بلند
tall U بلند
skyscrapers U بلند
rumbustious U بلند
pointer U خط کش بلند
grandiose U بلند
blast furnace coke U کک کوره بلند
quick time U سر قدم بلند
large hearted U نظر بلند
mounts U بلند شدن
heave U بلند کردن
high hat U کلاه بلند
rises U بلند شدن
rise U بلند شدن
staffs U چوب بلند
heaved U بلند کردن
upland U زمین بلند
mount U بلند شدن
uplands U زمین بلند
surged U موج بلند
levitating U بلند شدن
surge U موج بلند
magnanimity U بلند همتی
Catholic U بلند نظر
capote U شنل بلند
inextenso U کاملا بلند
row de dow U صدای بلند
Catholics U بلند نظر
soars U بلند پروازکردن
soared U بلند پروازکردن
levitates U بلند شدن
surges U موج بلند
raised kerb U جدول بلند
raised kerb U لبه بلند
sonorous U قلنبه بلند
keep down U بلند نشوید
boisterous laughter U خنده بلند
jointing plane U رنده بلند
levitate U بلند شدن
levitated U بلند شدن
soar U بلند پروازکردن
staffed U چوب بلند
tossing U ضربه بلند
gantelope U دستکش بلند
gantlope U دستکش بلند
exalted U بلند مرتبه
giant swing U تاب بلند
promontory U دماغه بلند
high grown U بلند بالا
supereminent U بسیار بلند
high flying U بلند خیال
promontories U دماغه بلند
lofty U بلند بزرگ
tallish U نسبتا بلند
ambition U بلند همتی
ambition U بلند پروازی
ambitions U بلند همتی
ambitions U بلند پروازی
long wave U موج بلند
gaberdine U ردای بلند
lofty U بلند پایه
gigas U رویش بلند تر
high flying U بلند پرواز
high-minded U بلند همت
chivalrous U بلند همت
hoists U بلند کردن
gaff U خنده بلند
slender U بلند وباریک
hoist U بلند کردن
hoisted U بلند کردن
grandiloquence U بلند پروازی
throw up U بلند کردن
hessian boot U چکمه بلند
high crowned U نوک بلند
heists U بلند کردن
heist U بلند کردن
talll U بلند بالا
altivolant U بلند پرواز
high-flying U بلند پرواز
ambitious U بلند همت
ambitious U بلند پرواز
tosses U ضربه بلند
staff U چوب بلند
hip boot U چکمه بلند ضد اب
coamings U لبه بلند
tore U علف بلند
highs U بلند پایه
highest U بلند پایه
elevated U بلند مرتبه
high hurle U مانع بلند
hornblends U هرن بلند
to kick up U با پا بلند کردن
clarion U شیپور بلند
icarian U بلند پرواز
crepido U پی پایه بلند
shandygaff U بلند رویایی
chivalric U بلند همت
choir-stall U صندلی بلند
bell-tower U برج بلند
banquette U زمین بلند
banquet U زمین بلند
high U بلند پایه
knee-high U بلند تا سر زانو
slab sided U بلند ولاغر
elevated ground U زمین بلند
forte U موسیقی بلند
fortes U موسیقی بلند
mitt U دستکش بلند
mitts U دستکش بلند
shandies U بلند رویایی
shandy U بلند رویایی
toss U ضربه بلند
high pass U پاس بلند
downland U چراگاه بلند
high rise block U ساختمان بلند
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1وقتي بلند حرف مي زني
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1to take a spell at whell
1Poked back
1Soar
4express, overexpression
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com